حقیقت انقلاب
انقلاب پُرشکوه ملّت ایران بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است. رهبرمعظم انقلاب
انقلاب پُرشکوه ملّت ایران بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است. رهبرمعظم انقلاب
جمعه 97/11/26
رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهای مهم بهمناسبت چهلسالگی انقلاب با جوانان ایران سخن گفتند؛
PDF
به مناسبت چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و ورود جمهوری اسلامی به فصل جدیدی از زندگی، حضرت آیت الله خامنهای در بیانیهای مهم و راهبردی با تشکر از حضور سرافرازانه و دشمنشکن مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن، به تبیین ویژگیهای مسیر پر افتخار پیموده شده در چهل سال گذشته و برکات خیرهکننده انقلاب اسلامی در رساندن ایران عزیز به جایگاه شایسته ملت پرداختند و با تأکید بر امید واقعبینانه به آینده و نقش بیبدیل جوانان در برداشتن گام بزرگ دوم به سمت آرمانها، خطاب به جوانان و آیندهسازان ایران مقتدر، الزامات این جهاد بزرگ را در ۷ سرفصل اساسی بیان کردند.
متن بیانیه رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللّه الرّحمن الرّحیم
الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین
از میان همهی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که به پا خاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمّدنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دست و پنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.
برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.
انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و با اراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، امّا به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پساز نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بیشک فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصلهای طی شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.
انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراطها و چپرویهایی که مایهی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکهای حتّی با آمریکا و صدّام، گلولهی اوّل را شلیک نکرده و در همهی موارد، پس از حملهی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنهی عمل جهانی و منطقهای در کنار مظلومان جهان، مایهی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.
اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بندهی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل دربارهی گذشته است.
عزیزان! نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هر چه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده نظامش نمیتوان شنید.
انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطهی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همه چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه ــ و نه به زور شمشیر خود ــ بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقبافتادگی شرمآور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.
ثانیاً: هیچ تجربهی پیشینی و راه طی شدهای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشهی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.
پس آنگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دو قطبی آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار» پدیدهی برجستهی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانهی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینهورزانه و بدخواهانهی رژیمهای زورگو و قلدرهای باجطلب عالم، بدان دوخته شد. بدین گونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزلهی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنیها با همهی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزهی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشدهی امام عظیمالشّأن ما، تاب آوردن در برابر آن همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکانپذیر نمیشد.
به رغم همهی این مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روز به روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهلسالهی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید.
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزهی پیروزی در جنگ هشتساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد.
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالندهی آن روز به روز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حمل و نقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلکردهی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخهی سوخت هستهای، سلّولهای بنیادی، فناوری نانو، زیستفنّاوری و غیره با رتبههای نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، دهها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و دهها نمونهی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت.
ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقهی خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.
رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونهی شگفتآوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئلهی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئلهی جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقهی محدود و عزلتگزیدهای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ این گونه روشنفکری میان عموم مردم در همهی کشور و همهی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
خامساً: کفّهی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیهی زیرساختی و خدمترسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّقترین حاکمیّتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همه جای کشور، و از مناطق مرفّهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سدّ و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بیشک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و با اخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایههای مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها به آن ضربههای سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیهی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفهی دینی از عزیزان خود که به جبهههای گوناگون جهاد میشتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خونآلود یا جسم آسیبدیدهی آنان روبهرو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهادسازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزهداری و پیادهروی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه جا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روز به روز بیشتر و با کیفیتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُر حجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمدهی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.
سابعاً: نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایتکار، روز به روز برجستهتر شد. در تمام این چهل سال، تسلیمناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشتهی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناختهشدهی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دستاندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانستهاند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیاتبخش انقلاب توانست نخست دستنشاندهی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از آن هم تا امروز از سلطهی دوبارهی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصلهای عمده در سرگذشت چهلسالهی انقلاب اسلامی است، انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.
محصول تلاش چهلساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، با عزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فنّاوریهای مهم از قبیل هستهای و سلّولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجهی جهتگیریهای انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود ــ که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود ــ بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبهرو است امّا با تفاوتی کاملاً معنیدار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانهی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقهی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشتهی حزباللّه و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفتهی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابلهی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایستهی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبور کرده از بسی گردنههای دشوار در مسائل اساسی خویش است.
امّا راه طی شده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنبالهی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهی اسلامی بسازند.
نکتهی مهمّی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کماستفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.
مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمّی از آن نتیجهی موج جمعیّتی ایجاد شده در دههی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانهی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبهی دوّم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیهی انقلابی رشد کرده و آمادهی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوختهی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.
بهجز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهرهگیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بینیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده نشدهی طبیعی و انسانی در رتبهی اوّل جهان است. بیشک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دههی دوّم چشمانداز، باید زمان تمرکز بر بهرهبرداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیههایی میکنم. این سرفصلها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.
امّا پیش از همه چیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال ــ و اکنون مانند همیشه ــ سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است. نشانههای امیدبخش ــ که به برخی از آنها اشاره شد ــ در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست و دلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسهدوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصهها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.
جمعه 97/11/26
پ
برای اینکه تفکر انبیاء در جامعه پیاده شود، یک حرکت بلندمدت و طولانی لازم بوداین انقلاب با این هدف به وجود آمد. جامعه اسلامی، کشور اسلامی، نه فقط دولت اسلامی، نه فقط تشکیل یک نظام اسلامی، بلکه تشکیل یک واقعیت و یک مجموعه مردمی که بر اساس تعالیم اسلام- که لب لباب تعالیم انبیاء است- زندگی می کنند و آثارش را احساس می کنند.
از حدود اوایل سال ۱۳۸۵، مقام معظم رهبری، سلسله مباحثی را با بیانات شان پی گرفتند که به عنوان مبانی تئوریک و پیش نیازهای ورود به دهه چهارم انقلاب اسلامی شناخته می شود. ضرورت مدیریت تحولات جامعه توسط نخبگان حوزه و دانشگاه و هدایت این تحولات به سوی پیشرفت مطلوب از جمله این مباحث بود. اما پیشرفت در قاموس انقلاب اسلامی تعریفی متفاوت از الگوهای مرسوم توسعه دارد. مقام معظم رهبری در حالی که در بیانات خویش، جهت گیری کلی این الگو را کاملا واضح تبیین فرموده اند، تدوین الگوی جامع توسعه و پیشرفت اسلامی و ایرانی را از نخبگان جامعه مطالبه می کنند. قطعا آنچه که بیش از هر موضوعی می تواند آن نگاه لازم را در جهت فهم جایگاه تاریخی امروز ما ایجاد کند، بازخوانی بیانات ایشان به طور هماهنگ و منسجم است. از همین روی در ذیل بیانات مقام معظم رهبری در خصوص دهه چهارم انقلاب اسلامی بازخوانی شده است:
حرف اول) دهه چهارم؛ دهه پیشرفت و عدالت
ما وارد دهه چهارم عمر نظام جمهوری اسلامی داریم میشویم. البته یک نظام اجتماعی در سی سالگی و سی وپنج سالگی یک نظام کاملا جوان است؛ اگر چنانچه بخصوص در این نظام، تحرک و تحول های درونی به موقع و بجا وجود داشته باشد، به آسانی سالخورده و فرسوده هم نخواهد شد؛ با گذشت صدها سال هم پیر و فرسوده نمی شود، لیکن آنچه مسلم است، در این سنین- در سنین سی سالگی و سی وپنج سالگی و چهل سالگی- یک نظام اجتماعی، یک نظام جوان است. یعنی چه جوان است؟ یعنی هنوز به تجربه بیشتر احتیاج دارد؛ هنوز به کار و تلاش بیشتر در زمینه مبانی نیاز دارد تا به پختگی و قوام برسد.
ما گفتیم که در این دهه، آنچه که به عنوان یک هدف و شعار- برای اینکه دنبال کنیم که مرحله ای را بگذرانیم- باید مورد توجه قرار بگیرد، «پیشرفت و عدالت» است. این را شعار قرار بدهیم؛ پیشرفت و عدالت. پیشرفت را عرض کردم؛ مقصود، پیشرفت همه جانبه است؛ یعنی پیشرفت مادی و پیشرفت معنوی. پیشرفت مادی را هم نفی نمی کنیم. یعنی مطلقا مسئله معیشت مردم، مسئله اشتغال مردم، مسئله پیشرفت های علمی و فناوری را مطلقا دست کم نمی گیریم. اینها کاملا مهم است و باید دنبال شود، تا در این زمینه ها فقر نباشد. بیکاری نباشد، گرانی و تورم قیمت ها نباشد؛ در این تردیدی نیست. اما در کنارش، به این اکتفا هم نمی کنیم، بلکه باید فکر روشن، اعتقاد عمیق، انگیزه ی روزافزون و جوشان و اخلاق انسانی و والای اسلامی در کنار اینها گسترش پیدا کند.
همان طور که عرض کردم، از بیراهه ها باید ترسید. گاهی اوقات یک چیزها و راه هایی را برای پیشرفت پیشنهاد می کنند که بیراهه است. یک نمونه اش را گفتم؛ مثل پیشرفتهای دوره پهلوی که حقیقتا بعضی اش توقف و بعضی اش پسرفت و سقوط بود- که حالا جای تفاصیلش در این جلسه نیست؛ چون وقت نیست- آن یک الگو بود که واقعا بیراهه بود؛ به ظواهر دلخوش کردن، غربی ها را معیار و ملاک قراردادن و دنبال آنها حرکت کردن که نتیجه اش همین می شود که در آن پنجاه شصت سال شوم و سیاه در دوران پهلوی مشاهده شد.
یک نمونه دیگر از این بیراهه ها، نمونه هایی است که گاهی ممکن است در زمان ما هم پیدا بشود؛ باید توجه داشت. در این نمونه دوم، اسمی از ظواهر آورده نمی شود، هویت ایرانی و اسلامی هم مثل آنچه که در آن شکل اول دیده می شد، نفی نمی شود؛ لیکن یک حالت نومیدی از تحرک و پیشرفت در این مسابقه در سیاستگذاران و سررشته داران امور و سخنگویان جامعه مشاهده می شود. یعنی نگاهی که به غرب می کنند، یک نگاه به یک نقطه والا و دست نیافتنی است، اسمش را هم می گذارند واقع بینی! می گویند آقا واقع قضیه چیست؛ امروز اینها از لحاظ علمی اینقدر جلویند، در زمینه های گوناگون این همه پیشرفت کرده اند؛ این همه نظریات مختلف در علوم انسانی، در زمینه های مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی؛ این همه نظر، این همه فکر، این همه نظریه نو، ابتکاری ارائه داده اند؛ ما کی می توانیم به گرد اینها برسیم؟ یعنی یک چنین روحیه ای در آنها وجود دارد. بارها در طول این سی سال، بنده خودم با افرادی از این قبیل مواجه بودم که چه با زبان صریح یا نیمه صریح یا با زبان حال، همین معنا را بیان می کردند که «آقا ما البته باید پیشرفت کنیم، اما دنبال اینها باید حرکت کنیم! ما که نمی توانیم به گرد اینها برسیم، چه برسد به اینکه از اینها جلو بزنیم؛ چرا بیخود زحمت می دهید خودتان را؟».
این هم یک بیراهه است. این معنایش این است که یک ملت- حالا ملت ما به عنوان یک نمونه- و ملتهای گوناگون شرق و ملتهای مسلمان از جمله، محکوم به این هستند که همیشه دنبال رو حرکت غرب و شاگرد دائمی آنها باشند و هیچ وقت از خودشان امید نداشته باشند که بتوانند در آن سطح قرار بگیرند، چه برسد که از آنها جلو بیفتند؛ هرگز چنین روحیه ای نداشته باشند. این، یک بیراهه بسیار خطرناک است که امروز متأسفانه از سوی استاد دانشگاه، از سوی متفکر سیاسی، از سوی بعضی از گویندگان مذهبی ترویج می شود؛ این درست ضدتجربه طولانی مدت بشری است. چرا؟ مگر خدای متعال یک دسته از انسان ها را این جور آفریده که همیشه باید جلو باشند؟ کدام واقعیت تاریخی این را نشان می دهد؟ مگر همینهائی که امروز دردنیا جلو هستند، در چند قرن قبل از این، ملتهای عقب افتاده دنیا در همه مسائل گوناگون نبودند؟ دوران قرون وسطای اروپا مگر از یاد تاریخ رفته؟ دوران قرون وسطی - من بارها گفته ام- دوران تاریکی است، دوران جهل و ظلمت است برای اروپا؛ نه برای کشورهای مسلمان، نه برای ایران. همان دورانی که آنها اسمش را گذاشتند دوران جهل و بی خبری و ظلمت و خواب، همان دوران در کشور ما و در کشورهای اسلامی، دوران عظمت و پیشرفت علم و فلسفه است و پیشرفت سیاسی و اقتدار سیاسی.
این نگاه، خیلی نگاه خطرناکی است. در همین زمینه هائی هم که امروز شما مشاهده می کنید که در زمینه های علمی در کشورتان پیشرفت وجود دارد، در همین زمینه ها هم بالخصوص بعضی ها می آمدند و می گفتند آقا فایده ندارد! ولی جوان مسلمان، جوان ایرانی، با همت، با انگیزه وارد شد و به سطح دیگران رسیدو یک جاهایی هم از دیگران حتی هم جلوتر هم رفت؛ یعنی به نسبت زمانی که صرف کرده اگر ملاحظه کنید، جلوتر هم رفته. بنابراین، این تفکر یکی از آن تفکرات بیراهه است. مطلقاً نگاه نومیدانه نباید داشت. نگاه دین، نگاه اسلام، نگاه قرآنی به انسان این است که: انسان باید تلاش کند؛ تلاش با نظم، یا برنامه ریزی و بی وقفه، تا بتواند به نتایج برسد.
برای اینکه تفکر انبیاء در جامعه پیاده شود، یک حرکت بلندمدت و طولانی لازم بوداین انقلاب با این هدف به وجود آمد. جامعه اسلامی، کشور اسلامی، نه فقط دولت اسلامی، نه فقط تشکیل یک نظام اسلامی، بلکه تشکیل یک واقعیت و یک مجموعه مردمی که بر اساس تعالیم اسلام- که لب لباب تعالیم انبیاء است- زندگی می کنند و آثارش را احساس می کنند. این هدف ماست. خوب، ما به این هدف هنوز نرسیدیم، توقع هم نبود که در ظرف سی سال برسیم. این هدف، هدف خیلی طولانی مدتی است. بایدتلاش کرد، باید کار کرد تا به این هدف رسید؛ شما مسئولیتتان این است. مأموریت این نسل این است؛ کشور و ملتتان را به آن جایگاهی که معنایش این باشد که یک جامعه اسلامی به معنای واقعی تشکیل شده، برسانید. این را الگو کنید.این می شود بزرگترین وسیله برای گسترش این فکر و گسترش این تجربه در عالم؛ این مأموریت این نسل است که در تصور و در جنبه نظری، چیز مشکلی نیست. البته کار، کار بسیاردشواری است. همان تحرک جوانی، همان انگیزه جوانی را لازم دارد؛ باتلاش فراوان جهادی که حالا گفته ایم وعرض می کنیم. هدف این است: ما کشور اسلامی می خواهیم. کشور اسلامی وقتی تشکیل شد،معنایش این است که دنیای مردم آباد خواهد شد، نه به معنای آبادی ای که در نظام های مادی وجود دارد.(۱)
● پیشرفت باید درسایه عدالت باشد
ما می خواهیم کشورمان از همه جهات- از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فناوری، از لحاظ سیاسی- به پیشرفت برسد. مردم به رفاه دست پیدا کنند؛ اما در کنار پیشرفت، می خواهیم کشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ این مهم است. نه عدالت بدون پیشرفت مطلوب است، نه پیشرفت بدون عدالت. عدالت بدون پیشرفت یعنی برابری درعقب ماندگی، برابری در فقر؛ این را نمی خواهیم. پیشرفت بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمی کنیم؛ پیشرفت، همراه با عدالت، باید فواصل طبقاتی کم بشود. بایدآن کسانی که برای تحرک استعداد دارند، فرصتهای برابر دریافت کنند؛ اگر کسی تنبلی کرد، تنبلی اش به گردن خودش. نباید اینجور باشد که د ر برخی از مناطق کشور مجال برای تلاش علمی یا تلاش اقتصادی نباشد، اما بعضیها از منابع و از امکانات کشور به طور بی نهایت بتوانند استفاده کنند؛ نه، هنر این است که مطالبه ملت از دولتها، از مجالس پی درپی شورای اسلامی، از قوه قضائیه و از همه مسئولان باید این باشد. کشور بایدپیشرفت کند؛ پیشرفت در همه بخشها:
ـ پیشرفت در تولیدثروت، پیشرفت در افزایش بهره وری، پیشرفت درعزم و اراده ملی، پیشرفت در اتحاد ملی و نزدیکی قشرهای مختلف به یکدیگر، پیشرفت در دستاوردهای علم و فناوری، پیشرفت در اخلاق و در معنویت، پیشرفت در کم کردن فاصله طبقاتی، دررفاه عمومی، در انضباط اجتماعی، دربوجود آمدن وجدان کاری در یکایک آحاد ما مردم، پیشرفت در امنیت اخلاقی، پیشرفت در آگاهی و رشد سیاسی، پیشرفت در اعتماد به نفس ملی… پیشرفت در همه این زمینه ها لازم است؛ اما همه این پیشرفتها باید در سایه عدالت و در کنار تأمین عدالت باشد.(۲)
● جریان شناسی توسعه و پیشرفت در انقلاب اسلامی
ما امروز از بیست سال قبل، از سی سال قبل خیلی جلوتریم، تجربه مان بیشتر است، مدیریتهایمان قویتر است، توانائی های علمی ما به مراتب جلوتر است، قدرت تحرک اقتصادی مان به مراتب از آن روز بیشتر است، تصورات ما از پیشرفت نسبت به آن روزها خیلی بهتر است.
در دهه اول، پیشرفت را بسیاری از انقلابیون در الگوی چپ؛ چپ دهه شصت، یعنی الگوی گرایشمند به سوسیالیسم می دیدند. هرکس هم مخالفت می کرد، یک تهمتی، لکه ای، چیزی متوجهش میکردند. یک عده ای از مسئولین، دست اندرکاران، فعالین عرصه کار در جمهوری اسلامی، نگاهشان نگاه حاکمیت دولت و مالکیت دولت بود؛ خوب، این نگاه، نگاه غلطی بود. نگاه به پیشرفت کشور از زاویه دید تفکر شرقی سوسیالیستی چپ محسوب می شد؛ این غلط بود. البته غلط بودن این خیلی زود فهمیده شد، حتی آن کسانی که آن روز مروج همین دیدگاه بودند، ناگهان صد و هشتاد درجه برگشتند! آن افراط به یک تفریط حالا تبدیل شد.
یک برهه ای از زمان، نگاه به پیشرفت، نگاه غربی بود؛ یعنی همان راهی که آنها رفتند، اینها هم باید بروند؛ تصورشان این بود. خودشان را در حد انگلیس و فرانسه و آلمان هم نمیدیدند؛ در حد همین کشورهائی مثل کره جنوبی میدیدند. این هم رد شد. امروز در ذهن و فکر مسئولان و به صورت یک گفتمان عمومی در ذهن نخبگان و فرزانگان، نقشه پیشرفت غربی کشور رد شده است؛ غلط از آب درآمده است. علتش هم این است که انتقاد از نقشه پیشرفت به شیوه غربی، امروز مخصوص ملتهای شرق نیست، مخصوص ما نیست؛ خود اندیشمندان غربی، خود فرزانگان غربی، زبان به انتقاد گشوده اند؛ هم در زمینه های اقتصادی، هم در زمینه های اخلاقی، هم در زمینه های سیاسی. همان چیزی که به آن افتخار می کردند به عنوان لیبرال دموکراسی، امروز مورد انتقاد است؛ پس این همه نقش پیشرفت نیست. امروز ما اینها را می دانیم. البته نقشه پیشرفت اسلامی- ایرانی چیست؟ این باید تدوین شود، باید روشن شود، باید ابعاد و زوایایش مشخص شود؛ این کار به طور کامل انجام نگرفته است و باید بشود. اما همینی که ما فهمیده ایم که باید برگردیم به نقشه اسلامی- ایرانی، این خودش موفقیت بزرگی است. این موفقیت را امروز داریم.
خوب، این مسیر پیشرفت است. مسیر پیشرفت، مسیر غربی نیست. مسیر منسوخ و برافتاده ای اردوگاه شرق قدیم نیست. بحرانهائی که در غرب اتفاق افتاده است، همه پیش روی ماست، می دانیم که این بحرانها گریبانگیر هر کشوری خواهد شد که از آن مسیر حرکت کند. پس ما بایستی مسیر مشخص ایرانی- اسلامی خودمان را در پیش بگیریم و این را با سرعت حرکت کنیم؛ با سرعت مناسب.
راه حلی که براساس این مقدمات وجود دارد. این راه حل را شما باید پیدا کنید. شما باید به نتیجه برسید، به این استنتاج برسید، اما آنچه که من می توانم به عنوان راهنمائی و راهبرد کلی به شما عرض کنم، تلاش و مجاهدت جوانانه و پیگیر است. شما که در دانشگاهید، فعالیت شما فعالیت دانشگاهی است؛ باید درس بخوانید، تحقیق کنید، به فکر نظریه سازی باشید. الگوگرفتن بی قید و شرط از نظریه پرداز های غربی و شیوه ترجمه گرائی را غلط و خطرناک بدانید. ما در زمینه علوم انسانی احتیاج داریم به نظریه سازی. بسیاری از حوادث دنیا حتی در زمینه های اقتصادی و سیاسی و غیره، محکوم نظرات صاحبنظران در علوم انسانی است؛ در جامعه شناسی، در روان شناسی، در فلسفه؛ آنها هستند که شاخص ها را مشخص می کنند. در این زمینه ها ما باید نظریه پردازی های خودمان را داشته باشیم و باید کار کنیم؛ باید تلاش کنیم؛ دانشجو باید تلاش کند. دانشجو و محیط دانشگاه باید نگاه کلان به هدفهای انقلاب داشته باشد؛ دنبال آنها برود.(۳)
● وابسته شدن و غربی شدن پیشرفت نیست
پیشرفتی که بر فرد محوری و اباحه لذاتی که انسان به طور مطلق دوست می دارد، مبتنی باشد، پیشرفت نیست. دنیای صنعتی غرب امروز بر این پایه استوار است؛ اباحه لذات؛ هر لذتی، شرطش فقط این است که تعدی به دیگری نباشد. هر چیزی که دوست می داری، مباح است؛ لذت جویی کن. برای همین هم است که می بینید دیگر این تعبیرات شرم آوری که امروز وجود دارد، حتی به سطح کلیساهای آنها هم کشیده شده است! همجنس بازی ها و کارهای زشتی که اینها می کنند، ارتباط و اختلاط های نامشروع و مستجهن جنسی که بین اینها رایج است، یک روز مخفی بود، همین طور به تدریج طوری شده که امروز یک چیز رایج شده است. دو، سه سال پیش از این، کشیش یک کلیسایی در آمریکا اعلام کرد که من حاضرم دو تا همجنس را که می خواهند با هم زندگی کنند، عقدشان را بخوانم! این همان لذت گرایی است. می گوید از این خوشم می آید، پس باید انجام بدهم. این ممنوع و مطرود است. ما این را پیشرفت نمی دانیم.
اقتداری که مبتنی بر ظلم به ملت های دیگر و به بهای پسرفت ملتهای دیگر باشد، پیشرفت و تحولی که در خدمت یک طبقه خاص- طبقه سرمایه دار- باشد، که امروز در کشورهای غربی این طور است، مورد نظر ما نیست. ثروت این کشورهایی که زیاد است، یعنی درآمد عمومی شان زیاد است- به تعبیر رایج، درآمد ناخالص ملی- چگونه توزیع می شود؟ به هرکس چقدر و در مقابل چه مقدار کار، می رسد؟ معمولا اینها را نگفته می گذارند. برای کسب معاش، زن و شوهر روز و شب کار کنند و توان نداشته باشند تا بتوانند زندگی خودشان را بگذرانند، اما در مقابل سرمایه داران بزرگ- راکفلرها و فوردها و آنهایی که حالا جدیدا در این میدان وارد شده اند- کوههایی از ثروت داشته باشند که نتوانند محاسبه کنند؛ اینها مورد نظر ما نیست. پیشرفتی که در خدمت طبقه سرمایه دارها باشد، پسرفت است. پیشرفتی که با باختن هویت مستقل ملی همراه باشد و انسان خودش را از دست بدهد، پیشرفت نیست.
تقلید، رایج شدن و پیشرفت تقلید، پیشرفت نیست. وابسته کردن اقتصاد، تقلیدی کردن علم، ترجمه گرایی در دانشگاه؛ که هرچه که آن طرف مرزها، مرزهای غربی و کشورهای اروپایی، گفته اند، ما همان را ترجمه کنیم و اگر کسی حرف زد، بگویند مخالف علم حرف می زند؛ پیشرفت نیست و ما این را پیشرفت نمی دانیم. نه اینکه ترجمه را رد کنیم؛ من این را بارها در مجامع دانشگاهی گفته ام؛ نخیر، ترجمه هم خیلی خوب است؛ یاد گرفتن از دیگران خوب است؛ اما ترجمه کنیم تا بتوانیم خودمان به وجود آوریم. حرف دیگران را بفهمیم تا حرف نو به ذهن خود ما برسد؛ نه اینکه همیشه پای حرف کهنه دیگران بمانیم. یک حرفی را در زمینه مسائل اجتماعی پنجاه، شصت سال پیش فلان نویسنده یا فیلسوف یا شبه فیلسوف فرهنگی گفته، حالا آقایی بیاید در دانشگاه، دهنش را با غرور پر کند و همان را دوباره به عنوان حرف نو برای دانشجو بیان کند! این پیشرفت نیست؛ پسرفت است. زبان و ملی را مغشوش کردن، هویت اسلامی ملی را سلب کردن و مدل بازی به جای مدل سازی، پیشرفت نیست. ما وابسته شدن و غربی شدن را پیشرفت نمی دانیم.
آنچه که پیشرفت هست، این است که ما از هر که و هر جور، همه دانش های مورد نیازمان را فرا بگیریم؛ این دانش را به مرحله عمل و کاربرد برسانیم، تحقیقات گوناگون انجام بدهیم، برای اینکه دامنه علم را توسعه بدهیم، تحقیقات بنیادی انجام بدهیم، تحقیقات کاربردی و تجربی انجام دهیم، تا فناوری را به وجود آوریم یا فناوری جدیدی را به وجود بیاوریم یا فناوری را تکمیل کنیم؛ تصحیح کنیم و انجام بدهیم؛ در زمینه آموزش های مدیریتی از پیشرفت های دنیا فرا بگیریم، آن را بین خودمان بر طبق نیازها و عرف و فرهنگ خودمان تحلیل و فهم کنیم و با جامعه مان تطبیق کنیم؛ درباره مشکلات اجتماعی ای که در کشور وجود دارد، تحقیق کنیم و راه ریشه کردن اینها را پیدا کنیم.(۴)
● مدل پیشرفت با الگوی اسلامی- ایرانی
بحثی که برای الگوی پیشرفت میکنیم، برای این نیست که می خواهیم پیشرفت را شروع کنیم؛ پیشرفت از انقلاب شروع شده، بلکه به این معناست که با بحث نظری و تعریف شفاف و ضابطه مند از پیشرفت، قصد داریم یک باور همگانی در درجه اول در بین نخبگان، بعد در همه مردم به وجود بیاید که بدانند دنبال چه هستیم و به کجا می خواهیم برسیم و بخشهای گوناگون نظام بدانند چه کار باید بکنند. این را باید پیدا کنیم.
مدل سازی و الگوسازی، کار خود شماست؛ یعنی کار نخبگان ماست. در تحقیقات دانشگاهی باید دنبالش بروند، بحث کنند و در نهایت مدل پیشرفت را برای ایران اسلامی، برای این جغرافیا، با این تاریخ، با این ملت، با این امکانات، با این آرمانها ترسیم و تعیین کنند و براساس او، حرکت عمومی کشور به سوی پیشرفت در بخشهای مختلف شکل بگیرد.
پیشرفت غربی، پیشرفت ناموفقی است. ما باید پیشرفت را با الگوی اسلامی- ایرانی پیدا کنیم. این برای ما حیاتی است. چرا می گوئیم اسلامی و چرا می گوئیم ایرانی؟ اسلامی به خاطر اینکه بر مبانی نظری و فلسفی اسلام و مبانی انسان شناختی اسلام استوار است. چرا می گوئیم ایرانی؟ چون فکر و ابتکار ایرانی، این را به دست آورده؛ اسلام در اختیار ملتهای دیگر هم بود. این ملت ما بوده است که توانسته است یا می تواند این الگو را تهیه و فراهم کند. پس الگوی اسلامی ایرانی است. البته کشورهای دیگر هم از آن، بدون تردید استفاده خواهند کرد؛ همچنانی که تا امروز هم ملت ما و کشور ما برای بسیاری از کشورها در بسیاری از چیزها الگو قرار گرفته، اینجا هم یقیناً این الگو مورد تقلید و متابعت بسیاری از ملتها واقع خواهد شد.
آنچه که موجب می شود ما الگوی غربی را برای پیشرفت جامعه خودمان ناکافی بدانیم، در درجه اول این است که نگاه جامعه غربی و فلسفه های غربی به انسان- البته فلسفه های غربی مختلفند؛ اما برآیند همه آنها این است- با نگاه اسلام به انسان، بکلی متفاوت است؛ یک تفاوت بنیانی و ریشه ای دارد. لذا پیشرفت که برای انسان و به وسیله انسان است، در منطق فلسفه غرب معنای دیگری پیدا می کند، تا در منطق اسلام. پیشرفت از نظر غرب، پیشرفت مادی است؛ محور، سود مادی است؛ هرچه سود مادی بیشتر شد، پیشرفت بیشتر شده است؛ افزایش ثروت و قدرت. این، معنای پیشرفتی است که غرب به دنبال اوست؛ منطق غربی و مدل غربی به دنبال اوست و همین را به همه توصیه می کنند. پیشرفت وقتی مادی شد، معنایش این است که اخلاق و معنویت را می شود در راه چنین پیشرفتی قربانی کرد. یک ملت به پیشرفت دست پیدا کند؛ ولی اخلاق و معنویت در او وجود نداشته باشد.
اما از نظر اسلام، پیشرفت این نیست. البته پیشرفت مادی مطلوب است، اما به عنوان وسیله. هدف، رشد و تعالی انسان است. پیشرفت کشور و تحولی که به پیشرفت منتهی می شود، باید طوری برنامه ریزی و ترتیب داده شود که انسان بتواند در آن به رشد و تعالی برسد؛ انسان در آن تحقیر نشود. هدف، انتفاع انسانیت است، نه طبقه ای از انسان، حتی نه انسان ایرانی. پیشرفتی که ما می خواهیم براساس اسلام و با تفکر اسلامی معنا کنیم، فقط برای انسان ایرانی سودمند نیست، چه برسد بگوئیم برای طبقه ای خاص. این پیشرفت، برای کل بشریت و برای انسانیت است.(۵)
حرف آخر) گسترش انقلاب در میان ملت ها از راه الگوسازی نظام جمهوری اسلامی
این انقلاب گسترش خواهد یافت؛ دست استعمارگران را از جهان اسلام کوتاه خواهد کرد. این پیشگوئی امام بزرگوار است. امروز به صحنه که نگاه میکنیم، می بینیم این اتفاق افتاده است. گسترش انقلاب از نظر امام از راه ایجاد فتنه در کشورها نیست، از راه لشگرکشی نیست، از راه گسترش تروریزم نیست- برخلاف برخی از انقلابهای دیگر- گسترش انقلاب در میان ملتها از راه الگوسازی نظام جمهوری اسلامی است. یعنی ملت ایران نظام جمهوری اسلامی را به حدی و مرتبه ای برسانند که وقتی ملتهای دیگر به این الگو نگاه میکنند، شوق پیدا کنند و آن راه را دنبال کنند؛ از راه ترویج معارف اسلامی و از راه صراحت در دفاع از طبقات مظلوم دنیای اسلام و ملتهای مظلومی که در دنیای اسلام پامال ظلم استکبار شده اند. این گسترش نظام اسلامی است که اتفاق افتاد.
امروز ملتهای جهان به ملت ایران نگاه میکنند، از ملت ایران نیرو میگیرند، انگیزه میگیرند، انرژی میگیرند. امروز شعارهای ضداستکباری ملت ایران در همه دنیای اسلام گسترش پیدا کرده است. امروز شما به هر کشوری از کشورهای اسلامی که حرکت کنید، با هرگونه رژیمی، با هرگونه دستگاه حاکمه ای می بینید ملتهای آنها به شعارهای شما، به انگیزه ها و آرمانهائی که شما ترسیم کردید، با چشم عزت و احترام نگاه میکنند؛ شعار ضدیت با ظلم، ضدیت با سلطه، دفاع از مظلومان، دفاع از ملت فلسطین، دشمنی با شبکه اختاپوسی صهیونیسم. این دل ملتهای مسلمان است؛ این گسترش انقلاب اسلامی است.(۶)
پی نوشت ها
۱-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار برگزیدگان دانشجو؛ ۷ مهر ۱۳۸۷ ۲-بیانات در صحن جامع رضوی؛ ۱ فروردین ۱۳۸۷
۳-بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه های استان فارس؛ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
۴-بیانات در دیدار دانشگاهیان استان سمنان؛ ۱۸ آبان ۱۳۸۵
۵-بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد؛ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۶
۶-بیانات در نوزدهمین سالگرد حضرت امام؛ ۱۴ خرداد ۱۳۸۷
سه شنبه 97/05/23
نامه رئیس قوه قضائیه به رهبر انقلاب برای اقدامات ویژه در برخورد با اخلالگران اقتصادی؛
سیمای رهبر معظم انقلاب اسلامی
رئیس قوه قضائیه در نامهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به جنگ اقتصادی دشمنان علیه ملت ایران و انجام برخی جرائم از سوی عدهای از اخلال گران و مفسدان اقتصادی در این شرایط همسو با اهداف دشمنان، درخواست کرد اجازه اقدامات ویژه در برخورد قاطع و سریع در چارچوب قانون مجازات اخلال گران در نظام اقتصادی کشور و قانون مجازات اسلامی داده شود. در این نامه پیشنهاد شده است که هرگونه تعلیق و تخفیف مجازات اخلال گران و مفسدان اقتصادی ممنوع باشد. رهبر انقلاب اسلامی با این پیشنهادها موافقت و تأکید کردند: مجازات مفسدان اقتصادی سریع و عادلانه انجام گیرد و در مورد اتقان احکام دادگاهها دقت لازم توصیه شود.
متن درخواست رئیس قوه قضائیه و پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (ادام الله ظله الوارف) رهبر معظم انقلاب اسلامی
سلام علیکم
با احترام، نظر به شرایط ویژه اقتصادی کنونی که نوعی جنگ اقتصادی محسوب میشود و متأسفانه عده ای از اخلال گران و مفسدان اقتصادی هم در راستای اهداف دشمن موجبات آن را فراهم و مرتکب جرایمی می شوند که ضرورت برخورد قاطع و سریع با آنان را می طلبد، در صورت صلاحدید به رئیس قوه قضائیه اجازه فرمائید در چارچوب قانون مجازات اخلال گران در نظام اقتصادی کشور مصوب ۱۹ / ۹/ ۱۳۶۹ با اصلاحات و الحاقات بعدی و ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ با رعایت موارد ذیل اقدام نماید.
۱- حسب مفاد تبصره ۶ ماده ۲ قانون مذکور شعبی از دادگاه انقلاب اسلامی را با ترکیب سه نفر قاضی با حداقل ۲۰ سال سابقه قضائی (یک نفر رئیس و دو مستشار) تشکیل دهد. رسمیت دادگاه با حضور دو نفر از اعضاء خواهد بود.
۲- محل استقرار این شعب در تهران می باشد و کلیه پرونده های مرتبط، توسط معاون اول قوه قضائیه به آن شعب ارجاع می شود و با تشخیص رئیس قوه قضائیه حسب ضرورت در مراکز استانها نیز قابل تشکیل است.
۳- به تشخیص رئیس دادگاه جلسات علنی و قابل انتشار در رسانه ها می باشد.
٤- کلیه مواعد قانونی لازم الرعایه مندرج در آیین دادرسی از قبیل ابلاغ و اعتراض حداکثر ۵ روز تعیین می شود.
۵- مفاد تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص وکیل، در دادگاه نیز مجری خواهد بود.
۶- هر گاه ضمن رسیدگی در دادگاه نقص تحقیقاتی احراز شود دادگاه میتواند رأسا نیز نسبت به تکمیل تحقیقات اقدام نماید.
۷- کلیه اتهامات اشخاص حقیقی و حقوقی و کشوری و لشکری مرتبط با پرونده ارجاعی اعم از مباشر، شرکاء و معاونین در یک شعبه رسیدگی می شود.
۸- هرگونه تعلیق و تخفیف نسبت به مجازات اخلال گران و مفسدان اقتصادی ممنوع است.
۹- در کلیه موارد رسیدگی به جرائم مذکور در صورت وجود دلایل کافی به تشخیص قاضی دادسرا و یا دادگاه حسب مورد قرار بازداشت موقت تا ختم رسیدگی و صدور حکم قطعی صادر می شود. این قرار غیر قابل اعتراض در مراجع دیگر خواهد بود. هر گونه تغییری در قرار، توسط دادگاه رسیدگی کننده صورت می پذیرد.
۱۰- آرای صادره از این دادگاه به جز اعدام، قطعی و لازم الاجرا می باشد. احکام اعدام با مهلت حداکثر ۱۰ روز قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور می باشد.
۱۱- آیین نامه اجرایی این مصوبه توسط رئیس قوه قضائیه تهیه و تصویب می شود.
۱۲- این مصوبه برای مدت دوسال از تاریخ تصویب معتبر می باشد.
والامر الیکم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
صادق آملی لاریجانی
بسمه تعالی
با پیشنهاد موافقت میشود. مقصود آن است که مجازات مفسدان اقتصادی سریع و عادلانه انجام گیرد. در مورد اتقان احکام دادگاهها دقت لازم را توصیه فرمائید.
والسلام علیکم و رحمة الله
شنبه 97/05/06
اگرچه اقتصاد مقاومتی، اصطلاحی است که در سالهای اخیر متداول شده است، اما چنین رویکردی در تاریخ معاصر ایران نیز سابقه داشته است. در قرن گذشته، اندیشمندان و عالمان روشناندیشی در کشور زندگی کردهاند که در مواجهه با هجمهی استعمار، از این رویکرد بهخوبی بهره گرفته و راه نفوذ و استیلای بیگانه را بر استقلال اقتصادی بستهاند. شناخت تجربهی تکیه بر تولید داخلی در طول تاریخ معاصر، بهخوبی قادر است ما را در موضوع بیانشده هدایت کند، نقاط قوت ما را نشان دهد و مانع از ارتکاب خطاهای پیشین شود.
تأسیس «شرکت اسلامیه» به ابتکار حاجآقا نورالله اصفهانی در اصفهان و همکاری تجار این شهر، نمونهی بسیار موفقی از این راهبرد در ایران اسلامی است. رهبر انقلاب دربارهی اقدامات ایشان چنین میفرمایند: «در قضیهی مرحوم حاجآقا نورالله… دعوا سر همان چیزی است که ما امروز از مسئلهی استقلال میفهمیم؛ یعنی سلطهی اقتصادی، سلطهی فرهنگی، سلطهی سیاسی، سلطهی اجتماعی و نفوذ ویرانکننده و خانهبراندازی که غرب در دنیا داشته (آن دوره، دورهای بود که غرب با نشاط و با سرزندگی داشت میآمد و حالت تهاجمی داشت) اینها این را میدیدند، این را میفهمیدند. مرحوم حاجآقا نورالله از آن شرکتی که احداث میکند، از آن حرفهایی که میزند… جمع کثیری از علمای جهان اسلام به طرق مختلف، از جمله فتوا و اعلامیه، به حمایت از تولیدات داخلی برخاستند. هیجان زائدالوصفی که از ویژگی دینخواهی و وطندوستی مردم برمیخاست با غرور ملی درآمیخت و مردم کالای تولیدشده در وطن را اگرچه کیفیتی برابر با کالای خارجی نداشت، ترجیح میدادند و با افتخار مصرف میکردند.نشان میدهد که مرد بسیار روشنبین، بسیار آگاه و متوجه به ابعاد سلطهی بیگانه است.»۱اندیشهی استقلال اقتصادی
بهدنبال قیام تاریخی تنباکو که امپراتوری انگلیس را به عقبنشینی واداشت، این اندیشه در ذهن حاجآقا نورالله اصفهانی شکل گرفت که میتوان ابعاد تحریم را به کالاهای دیگر گسترش داد. وی برای تحقق عینی این تحریم در راستای خودکفایی داخلی برنامهریزی و اقدام نمود.
وی در ابتدا به مبارزهی منفی، تحریم اجناس خارجی و نفی سلطهی اقتصادی اجانب میپردازد و در ادامه، تلاشهایش را در راستای سازندگی و خودکفایی ملی پیگیری میکند. میتوان اذعان کرد که اوج فعالیتهای آقا نورالله در بخش دوم، معطوف به توسعهی شرکتهای اسلامیه بوده است.انگیزهی تأسیس شرکت اسلامیه
در دوران قاجاریه، اقتصاد ایران از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. اقتصاد ملی در رکود کمسابقهای قرار داشت و سیل محصولات خارجی در بازار ایران روان بود. ایران که خود زمانی صادرکنندهی منسوجات باکیفیت خصوصاً پارچههای ابریشمی بود، به واردکنندهی منسوجات تبدیل شده بود۲ و از کارخانههای نساجی که روزگاری محصولات آن به تمام مشرقزمین صادر میشد، خبری نبود. در آن زمان، عمدهی تجارتها در ایران، دلالی تجار از اجناس بیگانه بود؛ تا جایی که حاجآقا نورالله میگوید: «بازرگانان عمال خارجی شدهاند.»۳
جرج کرزن، سیاستمدار انگلیسی، در کتاب «ایران و قضیهی ایران» مینویسد: «گذشته از اشیای تجملی غربی که طبقات بالا به آن معتاد شدهاند، پوشاک همهی طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگی از غرب وارد میشود. ابریشم، ساتن و ماهوت برای طبقات اعیان و قماش نخی و پنبهای برای همهی طبقات. لباس یک روستایی ساده از منچستر یا مسکو میآید و نیلی را که همسر او به کار میبرد، از بمبئی وارد میشود. در واقع از بالاترین تا پایینترین مراتب اجتماعی، بهطور قطع وابسته و متکی به کالاهای غربی شدهاند.»۴
در چنین وضعیتی، اندیشهی حفظ و تقویت تولید داخلی ابتدا در محافل مذهبی و تجار در اصفهان ایجاد شد. علما و روحانیون با درک خطر از بین رفتن اقتصاد ملی و استقلال سیاسی کشور به کمک تجار و بازرگانان معتمد، دست به اقدامات عملی زدند که از اهم آنها میتوان به تأسیس شرکت اسلامیه اشاره کرد. علما بهحق بر این گمان بودند که میتوانند با حمایت و تشویق مردم، منسوجات ایرانی را با کیفیتی عالی تولید و در برابر منسوجات بیگانه علم کنند.
انعکاس استقبال از منسوجات شرکت در بوشهر
استقبال و حمایت مردم
جمع کثیری از علمای جهان اسلام به طرق مختلف، از جمله فتوا و اعلامیه، به حمایت از تولیدات داخلی برخاستند. هیجان زائدالوصفی که از ویژگی دینخواهی و وطندوستی مردم برمیخاست با غرور ملی درآمیخت و مردم کالای تولیدشده در وطن را اگرچه کیفیتی برابر با کالای خارجی نداشت، ترجیح میدادند و با افتخار مصرف میکردند. چهبسا اگر این حمایت مردم همراه و پشتیبان شرکت نمیبود، حرکتش متوقف میماند.
در اخبار آن دوره میخوانیم که دامنهی نفوذ این شرکت به مدارس، حوزهی علمیه و حتی مراکز نظامی میرسد و بهشکل یک وظیفه و سنت درمیآید: «لباسی که از مدرسه به شاگردان داده میشود، باید از ساخت داخلهی ایران باشد.»۵ علاوه بر این، روزنامهها بهعنوان رسانههای فراگیر، به حمایت از شرکت اسلامیه پرداخته و از آن تعریف و تمجید نمودند.
بیشتر بخوانید: چرا واردات کالاهای مشابه داخلی حرام است؟
ملت ایران نیز سراسر به تولیدات این شرکت دل بسته بودند و فعالیتهای آن را زیر نظر داشتند و در صورت بروز کوچکترین نقص و اشتباه، فوراً در راستای رفع آن اقدام میکردند. تنها در یک فقره، به بیان روزنامهی «حبلالمتین»، هشتصد نفر از رؤسای تجار و اشراف اصفهان متفق شدند و طی اعلامیهای ترک استعمال و خریدوفروش منسوجات خارجی را اعلام کردند.
منسوجات شرکت در هر شهری که وارد میگشت، با استقبال مردم مواجه میشد و چنان وجد و سروری به پا میکرد که در هیچیک از اعیاد آن دوره نظیر نداشت. حتی ایرانیان مقیم خارج، از بغداد گرفته تا سنپترزبورگ نیز از شرکت اسلامیه پشتیبانی کردند و طی برگزاری مجالس شادی، حمایت همهجانبهی خود از شرکت را بهصورت علنی ابراز نمودند.۶به خطر انداختن منافع استعمار
اندیشهی بهبود وضع اقتصاد و استقلال در زمینههای گوناگون همچون احداث صنایع ملی و کارخانهها و گرفتن امتیاز از دولت برای توسعهی عمران کشور، شرکت اسلامیه را به میدانهای جدید فعالیت ترغیب مینمود. بهمرور زمان تأثیرات شرکت که بهقصد تولید کالاهای داخلی در برابر نفوذ اقتصادی غرب، حرکت عمیق و گستردهای را آغاز کرده بود، به تمامی شهرهای ایران رسید و حتی شعبههایی از این شرکت در خارج از مرزهای ایران فعال شد.
با توجه به شروع به کار شعب شرکت در خارج از مرزهای ایران، طبیعی بود که انگلیسیها که با این حرکت موافق نبودند، در طولانیمدت ضربهی سنگینی به اقتصاد استعماری انگلیسیها وارد میساخت، واکنش نشان دادند. چنانکه روزنامهی تجارتی لندن مینویسد: «معلوم میشود ایرانیان اندکاندک از خواب غفلت بیدار شده و قدر و اهمیت تجارت، بهخصوص همین شرکت را دانستهاند. چیزی که اهمیت دارد آن است که علمای ملت نیز در آن شرکت مشوق هستند و اگر این شرکت معتبر شود، سکتهی بزرگی به منافع انگلیس در اصفهان، بلکه در خلیج فارس وارد میآید.»۷
این ترقی روزافزون که شکست کالاهای خارجی را موجب میشد، واکنش تجار دول بیگانه را در پی داشت. کنسولگری انگلیس در اصفهان بارها به مسئولین ایرانی از اوضاع وخیم پیشآمده شکایت میکردند و با روشهای مختلف همانگونه که به انحراف مشروطه مبادرت نمودند، توانستند مسئلهی تحریم کالاهای خارجی را بهسوی ناکامی سوق دهند. کاهش قیمت کالاهای خارجی، نسیه دادن کالاها و اجناس به تجار داخلی و مردم، تبلیغات زیاد اجناس خارجی و… از جمله اقداماتی بود که آنان را در نیل به اغراضشان موفق گردانید.
اعلام حمایت خلیفه ارامنه اصفهان از حرکت خودکفایی و رد اکاذیب مطبوعات انگلیس
از دیگر اقدامات آنها میتوان به استفاده از اختلافات مسلمانان و اهل کتاب اشاره کرد. اما این طرح بسیار بهموقع از جانب اندیشمندان طرفدار شرکت اسلامیه لو رفت و آنها از طریق اطلاعرسانی به مردم، تا حد زیادی این نقشه را خنثی کردند. رهبر انقلاب در جواب افرادی که ادعا میکنند شرکتهای اسلامیه بر سر جدالی مذهبی پدیدار شدند، میفرمایند: «قضیهی مرحوم حاجآقا نورالله، مسئلهی فقط یک جنگ مذهبی نیست؛ یعنی دعوای این نیست که مسیحیها میخواهند بیایند غلبه پیدا کنند. مسیحیها که در خود اصفهان با آنها داشتند زندگی میکردند، ارامنهی اصفهان همیشه بودند و با هم زندگی میکردند و مشکلی هم نداشتند. پس دعوا، دعوای مذهبی نبود.»۸
اگرچه کارشکنیهای انگلستان و عناصر سودجوی داخلی و نیز عدم حمایت دولت و حاکمیت کشور موجب شد تا ادامهی مسیر برای شرکتهای اسلامی میسر نشود، اما اهتمام علما و مردم آن برهه و اصرار ایشان به حمایت از منسوجات داخلی تجربهی قابل توجهی را پیش روی ملت ایران گذاشت.
پینوشتها:
۱. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۳۰۱
۲. آبراهامیان، یرواند (۱۳۷۷)، ایران بین دو انقلاب، ترجمهی احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، ص۷۵-۷۸.
۳. نجفی، موسی (۱۳۷۸)، اندیشهی سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر، ص۳۱.
۴. کرزن، جرج ناتانیل (۱۳۶۲)، ایران و قضیهی ایران، ترجمهی وحید مازندرانی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص۶۶-۶۷.
۵. روزنامهی حبلالمتین، سال هفتم، شمارهی ۱۰.
۶. رهدار، احمد (۱۳۹۰)، غربشناسی علمای شیعه در تجربهی تاریخ معاصر، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص۴۷۹-۴۸۳.
۷. روزنامهی کامیرشل انگلیس، چاپ لندن، به نقل از روزنامهی ثریا، شمارهی ۴۶.
۸. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۳۰۱
منبع مقاله :
پنجشنبه 97/04/14
تبریز- ایرنا - رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی آذربایجان شرقی گفت: حمایت از کالای ایرانی تنها وظیفه مصرف کننده نیست و باید همه ارکان کشور در این رابطه فعال شوند.
داوود بهبودی روز شنبه در جمع خبرنگاران، اظهار کرد: موضوعی که تحت عنوان حمایت از کالای ایرانی به عنوان شعار سال مطرح می شود از زوایای مختلف قابل بحث بوده و لازم است با نگاه جامع تر به موضوع از برداشتهای سطحی و یا انحرافی خودداری کنیم.
وی توضیح داد: در نگاه جامع تر باید ببینیم تولید کنندگان ایرانی چه کالایی را باید تولید کنند و برای تولید این کالای مورد انتظار چه الزامات و حمایتهایی نیاز دارند تا دولت شرایط لازم را فراهم آورد و در نهایت سراغ مصرفکنندگان برویم و از آنها بخواهیم این کالا را مصرف کنند.
بهبودی ادامه داد: ما از تولیدکننده ایرانی انتظار داریم کالایی تولید کند که بر حسب کیفیت، قیمت، خدمات پس از فروش و سایر مشخصات قابل رقابت با کالای مشابه خارجی باشد و در این ارتباط یکی از ارکان مهم توجه به اقتصاد دانش بنیان است که ایجاب می کند کالای تولیدی دارای خلاقیت و نوآوری رو به رشد باشد.
وی با بیان اینکه تولید امر ایستایی نیست و اگر امروز پیشرفته ترین کالا را تولید کنیم اما درجا بزنیم، یک سال بعد از بازار اخراج خواهیم شد، گفت: بر این اساس تولید کنندگان باید به ذائقه، نیازهای مشتریان داخلی و خارجی و حتی توان خرید آنها توجه کنند که یکی از الزامات و شرطهای اصلی تحقق شعار سال، تولید و فروش کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی است.
بهبودی افزود: از طرف دیگر اقتصاد ما نباید بسته و خودمصرفی باشد؛ یعنی در مقابل تولید کالاهای موردپسند صادراتی، باید بتوانیم برخی از نیازمندیهای داخل را از خارج وارد کنیم، به نحوی که به تولید داخل ضربه نزند و منجر به انحصارگرایی، رانت و حمایتهای کاذب نشود.