حقیقت انقلاب
انقلاب پُرشکوه ملّت ایران بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است. رهبرمعظم انقلاب
انقلاب پُرشکوه ملّت ایران بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است. رهبرمعظم انقلاب
دوشنبه 97/12/06
ماندگاری ]انقلاب[ را بایستی بهعنوان یک هدف در نظر داشت و در این فکر بود که چگونه تأمین خواهد شد. نگاه کنید ببینید عناصر ماندگاری انقلاب چیست، آن عناصر را همهی ما باید تأمین کنیم. ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
ساختار
حقوقی و قانونی نظام حفظ ساختار حقوقی نظام مطابق قانون اساسی ۱۳۸۷/۰۹/۲۴ ، ۱۳۸۰/۱۰/۱۹
وجود جایگاه رهبری و ولایت فقیه ۱۳۸۵/۰۳/۱۴
مشروع بودن قوانین در صورت انطباق با اسلام ۱۳۸۵/۰۳/۱۴
ساختار
حقیقی و آرمانهای نظام حفظ ساخت حقیقی و آرمانهای جمهوری اسلامی نظام ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
پایبندی به فلسفهی سیاسی و مکتب سیاسی امام ۱۳۸۳/۰۳/۱۴
توازن و همراهی ابعاد گوناگون انقلاب با نیازهای بشر ۱۳۸۷/۰۳/۱۴
مبتنی بودن بر ارزشهای دینی و اخلاقی و معنوی ۱۳۶۸/۱۱/۲۰
اراده و خواست مردم در تشکیل و ادارهی حکومت ۱۳۶۸/۱۱/۲۰
علاقه تاریخی مردم برای ریشهکن کردن حکومت سلطه و رسیدن به آزادی ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
صراحت و شفّافیت مواضع جمهوری اسلامی ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
دشمنستیزی ۱۳۸۰/۰۳/۱۴
مسئولان نظام حفظ تقوا و شجاعت و خودآگاهی ۱۳۸۰/۱۰/۱۹
احساس مسئولیت حقیقی ۱۳۸۲/۰۷/۲۲
مجاهدت و مبارزهى در میدانهاى مختلف ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
تقویت جناح فرهنگی مؤمن ۱۳۹۲/۱۲/۱۵
ایجاد زمینه شکوفایی استعدادهای آحاد ملت و جوانان در رشتههای مختلف ۱۳۸۴/۰۲/۱۱
تقویت نیروی نظامی در حد متعارف ۱۳۸۴/۰۲/۱۱
تقویت علم و فناوری ۱۳۸۴/۰۲/۱۱
مردم تفکّر و ایمان عمیق اسلامی ۱۳۷۹/۰۷/۱۴ ، ۱۳۸۰/۱۰/۱۹
اخلاص ۱۳۷۲/۱۰/۲۶
غیرت دینی جوانها ۱۳۸۸/۱۰/۱۹
مجاهدت و قیاملله و انجام تکلیف الهی ۱۳۷۵/۱۰/۱۹ ، ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
شهادتها و مقاومتهای خالصانه شهدا و جانبازان ۱۳۶۹/۰۵/۲۴
بسیج ۱۳۸۸/۰۹/۰۴
بصیرت ۱۳۸۸/۱۰/۱۹
پشتیبانی واقعی از انقلاب ۱۳۷۳/۱۱/۲۸ ، ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
وحدت کلمه و همبستگی ملی ۱۳۶۸/۰۴/۲۱ ، ۱۳۸۴/۰۲/۱۱
* انقلاب کهنهشدنی نیست
عشق و ایمان، همت و بصیرت؛ اینها را انقلاب به مردم ما و جامعهی ما داد؛ لذا انقلاب شد همان شجرهی طیبهای که در قرآن از آن نام برده شده است: «أ لم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة». کلمهی طیب مثل درخت نیکونهاد و سالم و طیب است. «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء»؛ ریشهدار، دارای ریشهی عمیق و مستحکم و دارای شاخ و برگ فراگیر. «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛ میوهی مطابق فصل، میوهی مطابق نیاز در اختیار و در دسترس جامعه قرار میدهد. این کلمهی طیبه است؛ انقلاب یک چنین چیزی است. حرکت انقلابیای که امام بزرگوار ما -آن رهروِ حقیقىِ راه طیبین و اولیاء و شهدا و معصومین و صدیقین- در مقابل پای ما گذاشت، همان کلمهی طیبه است.
یک روز نیازِ حرکت دفاعی در درون جامعه بود، یک روز نیازِ حرکت دفاعی در مرزهای کشور بود، یک روز نیازِ به علم و دانش است، یک روز نیازِ به تحکیم عقاید و ایمانهاست، یک روز نیازِ به خدمتگزاری است؛ در همهی این شرائط، میوههای متناسب با فصل در اختیار مردم گذاشته میشود. این حرکتِ انقلاب است.
عدهای خیال کردند انقلاب کهنه شد یا کهنهشدنی است. اعلام کردند انقلاب تمام شد! خودشان تمام شده بودند؛ خودشان ذخیرهشان ته کشیده بود، قادر به ادامهی راه نبودند؛ دنیا را، جامعه را، انقلاب را به خودشان قیاس کردند؛ اشتباه کردند. «نسوا الله فأنساهم انفسهم»؛ وقتی با خدا قطع رابطه شد، انسان حتّی خودش را هم درست نمیتواند بشناسد، چه برسد به جامعهاش، چه برسد به آرمانهایش. چه جور انسان با خدا قطع رابطه میکند؟ وقتی که هوسها، گرایشهای مادی، خودمحوریها بر جان انسان غلبه پیدا کرد و این جاذبهها مثل تار عنکبوتی، حشرهی ضعیفِ همت و ایمان آنها را در خود فرا گرفت، آن وقت متوقف میشوند. اینجوری داشتیم. در گذشته هم داشتیم، در آینده هم خواهیم داشت؛ اینها ریزشها هستند. آن کسانی که از راه انقلاب و مسیر انقلاب باز میمانند، لزوماً کسانی نیستند که از اول، کمر دشمنی با انقلاب بستهاند. وقتی که انگیزهی مادی بر انسان غلبه کرد، در راه میماند؛ وقتی هدفهای کوچک و حقیرِ شخصی: رسیدن به مال و منال، رسیدن به تجملات، رسیدن به ریاست، رسیدن به قدرت، برای انسان شد هدف، هدف اصلی از یاد میرود.
در یک مسیر وقتی که ما در پی آن هستیم که به محلی، به هدفی برسیم، اگر در راه سبزهزاری، یک چشمهای، قهوهخانهی خوبی پیدا شد و پامان سست شد و آنجا را هدف فرض کردیم، دلمان خوش شد به اینکه این لحظه را خوش بگذرانیم، هدف از یاد خواهد رفت؛ از راه خواهیم ماند. این بلائی بود که سرِ بعضی آمد، دیگران را هم به خودشان قیاس کردند، گفتند انقلاب تمام شد، گفتند امام فراموش شد؛ اشتباه میکردند. انقلاب یک حقیقت خدائی است، متکی به ایمانهاست، متکی به احساسات عاشقانه است، متکی به بصیرت است. مگر تمام میشود؟ لذا من بارها گفتهام، الان هم میگویم: نسل جوان امروز ما که نسل سوم انقلاب است، از جوانان نسل اول اگر ایمانشان قویتر نباشد، پرشورتر نباشد، بصیرتشان روشنتر نباشد، یقیناً عقبتر نیستند.
بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگی۱۳۸۹/۰۶/۳۱
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا
* کلمه حق ماندگار است
جوانهای عزیزی که امام را ندیدند، دوران دفاع هشت ساله را ندیدند، «باکری» ها را ندیدند، شخصیتهای فداکار آن روز را که شهید شدند، ندیدند، اما با همان قدرت، با همان استقامت و با همان بصیرتی در صحنه حاضر میشوند که آن روز جوان تبریزی در بیست و نهم بهمن وارد میدان شد و در طول دوران جنگ تحمیلىِ هشت ساله، در جبهههای مختلف از خود دلاوری و فداکاری نشان داد. امروز جوانهای ما همین جورند. این معنایش چیست؟ چرا؟ قضیه چیست؟ قضیه را در حقانیت این سخن باید جستجو کرد: «سخن انقلاب، سخن حق». این، خاصیت حق است. «مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبه»؛ این یک درخت پاکیزه و سالم و خوشنهادی است که در زمین سالم رشد میکند. «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء»؛ ریشهاش محکم است، شاخ و برگش هم رفته بالا. «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛ (۳) میوهی او هم همیشگی است و در هر فصلی میوهی خود را میدهد. یعنی یک بار مصرف نیست، مثل خیلی از این حرکاتی که در دنیا انجام میگیرد؛ به اسم انقلاب یا کودتا یا غیر ذلک حکومتها را تغییر میدهند، اما یک بار مصرفند؛ بعد در یک دورهی کوتاهی، قضیه به شکل قبل از آن حرکت و نهضت یا گاهی بدتر برمیگردد. کلمهی حق اینجور نیست؛ کلمهی حق ماندگار است.
امروز حرکت انقلاب، هدفهای انقلاب، همان چیزهائی است که در روز اول ترسیم شد و امام بزرگوار و حکیم ما آنها را ترسیم کرد. این هدفها با فطرت مردم هماهنگ بود، لذا مردم آن را گرفتند؛ والّا دل میلیونها مردم را به یک سمتی متوجه کردن، کار عادیای نیست. وقتی کسی با فطرت سخن میگوید، از خدا حرف میزند، فطرتها به او متوجه میشود؛ «لو انفقت ما فی الأرض جمیعا ما الّفت بین قلوبهم و لکنّ الله الّف بینهم».(۴) دست قدرت خداست که دلها را به یک سمتی هدایت میکند؛ لذا نتیجه این میشود. در بیست و دوم بهمن، جمعیتی که در سی و یکمین سال ولادت انقلاب اسلامی در خیابانها حضور پیدا میکنند، از جمعیت سالهای قبل بیشتر است؛ نه فقط کم نشده است، کمرنگ نشده است، بلکه پُررنگتر شده است، قویتر شده است؛ برخلاف آن چیزی که در طبیعت عالم وجود دارد. شما یک سنگی را داخل آب بیندازید، یک موجی ایجاد میکند؛ اما هرچه میگذرد، لحظه لحظه این موج کوچکتر، کمتر و نامحسوستر میشود، تا تمام میشود. گذشت زمان، امواج اجتماعی را خاموش میکند. این چه حقیقتی است که گذشت زمان آن را خاموش نمیکند، بلکه روزبهروز برجستهتر میکند؟ مثل حادثهی کربلا. آن روز در آن بیابان خالی و بدون حضور دوستان و پُر از دشمنان، حسینبنعلی (علیهالسّلام) و یارانش به شهادت میرسند، خانوادهاش اسیر میشوند و آنها را میبرند و تمام. امروز بعد از گذشت قرنها، همان حادثهای که باید در ظرف ده روز، پانزده روز اثری از آن نمیماند و یادی از آن نمیشد، ببینید چقدر برجسته است؛ نه فقط در بین میلیونها شیعه در کشورهای مختلف، در بین مسلمانان، بلکه در بین غیر مسلمانان، نام حسینبنعلی مثل خورشیدی میتابد؛ دلها را روشن میکند، راهنمائی میکند. انقلاب اینجوری است. این انقلاب هرچه زمان گذشته است، حقائق بیشتری را روشن کرده است.
جمعه 97/11/26
انقلاب چهل ساله (۸)؛
حوزه/ از برکات انقلاب اسلامی به حوزههای علمیه، آشنایی مشتاقان معارف اهلبیت(ع) و جذب آنان در حوزۀ علمیه و سپس تأثیرگذار بودن آنان در کشورشان بوده است.
به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، کتاب “انقلاب 40 ساله” (نگاهی به دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران) را به رشته تحریر درآورده که متن این کتاب در شماره های گوناگون تقدیم حضور مخاطبان فرهیخته می گردد.
* رهآورد انقلاب اسلامی برای حوزههای علمیه
- مقدمه
حوزههای علمیۀ مکتب تشیع در جهان اسلام، تنها تکیهگاه و سرچشمۀ باورهای پیروان این مکتب در عصر غیبت کبراست. این نهاد از صدر اسلام و عصر ائمۀ اطهار: و دورۀ بعد از امامان شیعه و در طول 1400 سال ایجاد شده و گسترش یافته است.
نخستین حوزههایی که در جهان اسلام شکل گرفت، حوزۀ مکه و مدینه در عصر پیامبر(ص) و امامان بعدی بود. این حوزه در عصر امام باقر و امام صادق8 رونق بیشتری یافت. کوفه مرکز بعدی حوزههای علمیه بود و در رتبۀ بعدی قرار دارد. حوزۀ قم در همان دوران محدثانی همچون زکریا بن آدم، اسحاق بن عبدالله اشعری، و سهل بن یسع اشعری را تربیت کرد. حضور برخی از امامان شیعه و فعالیت نواب اربعۀ امام دوازدهم (ع) در بغداد و ظهور عالمان تأثیرگذاری مانند ابنجنید، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی، حوزۀ علمیۀ بغداد را در اواخر قرن دوم به اوج شکوفایی رساند. حوزۀ شهر نجف با هجرت شیخ طوسی در میانههای قرن پنجم پا گرفت. حوزۀ حله هم از قرن ششم تا قرن هشتم از حوزههای علمیۀ معتبر شیعه بود. ابنادریس، ابننما، محقق حلی، علامه حلی، و فخرالمحققین از فارغالتحصیلان حوزۀ حله بودند. در قرن نهم برخی از عالمان شیعی جبل عامِل به اصفهان مهاجرت کردند. حوزۀ اصفهان عالمان برجستهای همانند محمدتقی مجلسی، شیخ بهایی، میر داماد، میرفندرسکی، ملاصدرا، و محقق کرکی را تحویل جامعه داد.
در دوران معاصر هم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، در سال ۱۳۰۱ش. با استقرار در شهر قم، دورۀ جدید این حوزه را بنا نهاد. او در مدت اقامت پانزدهسالۀ خود و با وجود فشار حکومت بر روحانیت، شمار طلاب حوزۀ قم را به 900 نفر رساند. در اوایل دهۀ بیست شمسی با مستقر شدن آیتالله بروجردی در قم، حوزۀ قم دورهای طلایی را تجربه کرد. تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357ش. تحولاتی ساختاری و کیفی و کمّی در وضعیت طلاب و روحانیت ایجاد شد.
تعداد طلاب این حوزه تا این اواخر به 150 هزار نفر رسید. گذشته از ارتقای کمّی و کیفی حوزۀ علمیه، سایر دستاوردهای حوزوی انقلاب اسلامی بسیار گسترده است که مجال وسیعی میطلبد. اما در این نوشتار به برخی از دستاوردهای داخلی و خارجی میپردازیم.
- دستاوردهای داخلی
تحقق انقلاب اسلامی، زمینۀ جذب هزاران طلبه را فراهم آورد که هدایتگری امت اسلام را به عهده بگیرند. در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی افزایش بیسابقۀ علاقه و انگیزۀ جوانان برای فراگیری علوم اسلامی و رشد تقاضای فرهنگی و تبلیغی در مراکز و نهادهای مختلف و انتظارات جامعه از حوزههای علمیه، زمینهها و عوامل گسترش حوزه را فراهم ساخت، در حالی که قبل از انقلاب چنین زمینههای گستردهای وجود نداشت. انقلاب اسلامی ایران نهتنها گسترش و رونق روزافزون حوزههای ایران را سبب شد، بلکه حوزهها و مدارسِ دینیِ همۀ نقاط شیعهنشین جهان را تحت تأثیر خود قرار داد و زمینۀ توسعۀ چشمگیر آنها را به وجود آورد که در بخش دوم به آن خواهیم پرداخت. در این بخش به تحولات داخلی حوزههای علمیه میپردازیم.
1ـ سازماندهی مدیریت حوزههای علمیه
با پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از عرصههای اساسی تحول در حوزهها، ایجاد زمینه برای ساختارمندی آنها و شکلگیری تدریجی تشکیلات منسجم، در مدیریت علمی و اجرایی آن بود. تأسیس مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم که با اشراف شورای عالی حوزههای علمیه ـ مرکب از علما و مدرّسان عالیرتبه و مورد قبول رهبری معظم انقلاب و سایر مراجع عظام ـ اداره میشود، از نتایج انقلاب اسلامی برای رشد و ارتقای حوزهها بوده است. البته این مسیر، با سیاستگذاریها و برنامهریزیهای اساسیتر و دقیقتر، میتواند به کمال و کارامدی مطلوب نزدیکتر شود. در سال ۱۳۹۴ تعداد حوزههای علمیۀ فعال در سراسر کشور حدود ۴۸۰ مدرسه، تعداد اساتید فعال در حوزههای علمیۀ سراسر کشور ۷ هزار استاد و تعداد حوزههای علمیۀ دردستساخت ۱۷۰ واحد اعلام شده است.
2ـ رهایی از فشار حکومتها
از برکات انقلاب اسلامی برای حوزههای علمیه، رهایی از فشار حکومتهای جائر و طاغوتی رژیمهای گذشته است. حکومتهای گذشته با ایجاد محدودیت شدید جهت حذف کامل حوزههای علمیه و روحانیت گام برمیداشتند. شهادت برخی از عالمان انقلابی به دست رژیمهای قبلی نتیجۀ همین سختگیریها بود؛ ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حوزهها آزادی خود را بازیافتند.
3ـ ایجاد مراکز تخصصی در حوزه
در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، مراکز تخصصی به منظور پاسخگویی به نیازهای جامعه در حوزههای علمیه ایجاد شد و گسترش یافت. این مراکز از نظر قوانین وابسته به حوزه هستند، اما بیشتر از سیستم آموزشی جدید و شبهدانشگاهی استفاده میکنند. در حوزۀ علمیۀ قم ۲۱ مرکز تخصصی وابسته به حوزه وجود دارد: تخصصی امامت اهلبیت:؛ تخصصی ائمۀ اطهار:؛ تخصصی باقرالعلوم7؛ تخصصی تبلیغ؛ تخصصی تفسیر و علوم قرآن؛ تخصصی حضرت مهدی7؛ تخصصی حقوق و قضای اسلامی؛ تخصصی دار الهدی؛ تخصصی شیعهشناسی؛ تخصصی علوم و حدیث؛ تخصصی فلسفۀ اسلامی؛ تخصصی کلام اسلامی؛ تخصصی مذاهب اسلامی؛ تخصصی معارف اهلبیت:؛ تخصصی نهج البلاغه؛ مؤسسۀ آموزش عالی حوزوی اِسراء؛ مؤسسۀ آموزش عالی حوزوی امام رضا7؛ مؤسسۀ آموزش عالی حوزوی تربیت مدرس؛ مؤسسۀ آموزش عالی حوزوی خاتم النبیین9؛ و مؤسسۀ بینالمللی مطالعات اسلامی. اکثر این مراکز در قم قرار دارد، اما در برخی از مراکز استانها که مدارس علمیۀ گستردهای دارند نیز تأسیس شده است.
همچنین با هدف تولید علوم انسانی ـ اسلامی مراکزی با عنوان دانشگاه، مؤسسه و پژوهشکده، در حاشیۀ حوزۀ علمیه تأسیس شد که بعدها گسترش پیدا کرد. دانشگاه باقرالعلوم7، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، دانشگاه مفید، دانشگاه ادیان و مذاهب، دانشگاه قرآن و حدیث، دانشگاه معارف اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلام، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکدۀ دانشنامهنگاری دینی، مؤسسۀ فکر اسلامی، و پژوهشگاه جامعة المصطفی العالمیه از جملۀ این مراکز است.
4ـ رشد فعالیتهای فرهنگی و پژوهشی
علاوه بر سامانیابی نظام آموزشی حوزهها و پیشبینی عناوین و محتوای دروس مورد نیاز برای ارتقای توان علمی دانشآموختگان حوزه و ورود رسمی و نهادینهشدۀ حوزهها در عرصهها و شاخههای مختلف، شکلگیری انجمنهای علمی، انتشار مجلات تخصصی به زبانهای زندۀ دنیا، تأسیس پایگاههای اطلاعرسانی دوسویه برای مباحثهها و تبادل نظرهای علمی، انتشار هزاران عنوان کتاب در سال، در حوزههای دینپژوهی و مرتبط با مباحث و علوم اسلامی، برگزاری سالانۀ دهها همایش علمی و پژوهشی، اجرای پروژههای تحقیقاتی در موضوعات مهم و بنیادین، همکاریهای علمی، آموزشی و پژوهشی با دانشگاهها و مراکز معتبر علمی داخل و خارج کشور، اعزام استاد میهمان به مراکز علمی جهان، نظریهپردازیهای بدیع و کارساز در عرصههای مختلف فلسفی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، و مواردی از این دست، از شاخصهای عمدهای است که نشاندهندۀ رشد کیفی حوزههای علمیه است. حضور هزاران پژوهشگر حوزوی در عرصههای مختلف و عرضۀ مقالات و پژوهشها و نیز حضور عینی و مؤثر فضلای حوزه در سطوح و لایههای مختلف تلاشهای علمی و فرهنگی و مدیریت نظام، نشاندهندۀ توانمندیهای کیفی حوزههای علمیه است. با وجود این، جهش عظیم علمی و اجتماعی حوزههای علمیه نسبت به دوران پیش از انقلاب، در مقایسه با وضع مطلوب و برای جبران عقبماندگیهای تاریخی و غفلتهای چند صد ساله و نیز پاسخگویی به نیازهای روزافزون و انجام مسئولیت عظیم «مهندسی اجتماعی»، هنوز راهی طینشده، طولانی، دشوار و حسّاس در پیش پای حوزههای علمیه قرار داده است.
5ـ صیانت از حوزههای علمیه
انقلاب اسلامی ـ که البته خود، نتیجۀ تحول فکری حوزههای علمیه بود ـ باعث شد زمینۀ لازم برای اصلاح و رفع موانع شکوفایی حوزهها فراهم شود که متأسفانه قبل از انقلاب صیانت کمرنگی صورت میگرفت. به این منظور، نهادهایی در این زمینه تشکیل شد که از حیثیت حوزههای علمیه صیانت کند و هم از جهت اخلاقی و هم از جهت انحرافات فکری و علمی، مراقب حوزهها باشد. تشکیل دادسرای ویژۀ روحانیت به دستور امام; یکی از این مراکز صیانت است.
6ـ انسجام نظارت بر تهذیب حوزهها
قبل از انقلاب اسلامی تلاشهایی برای تهذیب طلاب از سوی مسئولین حوزه صورت میگرفت و درسهای اخلاق مؤثری در حوزهها برگزار میشد و گاهی نظارتهایی از سوی مراجع وجود داشت، ولی این تلاشها به صورت منسجم نبود و این مهم بعد از انقلاب انسجام بیشتری یافته و نهادینه شده است که این نیز از دیگر برکات انقلاب اسلامی در حوزههای علمیه است.
برنامهریزی برای ترویج و تعمیق معنویت و زیّ طلبگی، ارتقای مهارتها و ترویج آداب و سنن اسلامی در بین حوزویان و خانوادههای ایشان، ارتقای سطح دانش و مهارت اساتید اخلاق، جذب اساتید و مشاوران اخلاقی، شناسایی و معرفی اسوههای اخلاقی به حوزویان، پیشگیری از آسیبهای تربیتیـ تهذیبی طلاب، و ساماندهی به تلبس طلاب حوزههای علمیه، برخی از وظایف معاونت تهذیب حوزه است.
7ـ توسعۀ دفاع از باورهای شیعه
مطمئناً دفاع از باورهای ارزشمند شیعه از مهمترین اهداف تأسیس حوزههای علمیه از زمان اهلبیت تا امروز بوده است. قبل از انقلاب، علما و متکلمان شیعه زحمات زیادی را متحمل شده و آثار بینظیری پدید آوردهاند. با پیروزی انقلاب اسلامی و اقدامات ارزندۀ امام خمینی; فعالیتهای حوزۀ علمیه به سوی اهداف متعالی خود نزدیکتر شد و حوزه توانست در مقابل شبهات و هجمهها از باورهای اصیل مکتب شیعه دفاع کند. علاوه بر نشر آثار فراوان در این باره، مراکزی در این زمینه تشکیل شد و نیروهای زیادی پرورش یافتند تا در مقابل هجمۀ فرهنگی دشمن مقاومت کنند. مرکز ملی پاسخگویی، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزۀ علمیه، پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات، و پاسخگویی دینی و اعتقادی در مراکز فرهنگی سراسر کشور از این موارد است. در کنار این مهم پاسخ به پرسشهای اخلاقی، فقهی، اجتماعی و تربیتی هم گسترش فراوانی یافته است.
8ـ نهادینه شدن فرهنگ شهادت
فرهنگ شهادت در میان عالمان شیعه و سازمان روحانیت امری جا افتاده و رسمی دیرین بود و این قشر فرهیخته در مسیر اعتلای فرهنگ اهلبیت: شهیدان فراوانی تقدیم کرده است، ولی با اوج گرفتن انقلاب اسلامی ایران این موضوع شتاب بیشتری گرفت و گستره آن به تمام زوایای حوزههای علمیه کشیده شد. به گونهای که از آغاز انقلاب اسلامی ایران (در حدود نیم قرن) حوزههای علمیه به قدر شهدای روحانیت در طول تاریخ دین مبین اسلام (حدود 14 قرن)، شهید داشته است. آمار حدود 5000 روحانی شهید (اعم از شهیدان قبل و بعد از انقلاب، جنگ تحمیلی، شهدای ترور و مدافعان حرم) نشاندهندۀ این واقعیت است. این آمار حاکی از حضور پررنگ حوزویان در مبارزات سیاسی، جبهههای نبرد حق و باطل و همچنین در دفاع از فرهنگ و حرم اهلبیت: و سایر عرصهها بوده و تقدیم شهیدان والامقام در این مسیر، علاوه بر آثار معنوی، برکات شگفتانگیزی در تحکیم باورهای شیعه در جامعه داشته است؛ چراکه روحانیت در انقلاب اسلامی نسبت به جمعیت خود و در مقایسه با سایر اقشار جامعه، بیشترین شهید را تقدیم کرده است.
9ـ تکمیل قیامهای روحانیت
انقلاب اسلامی ایران مکمل قیامهای حوزههای علمیه در طول تاریخ است. از برکات این انقلاب تکمیل حماسههای جاویدان روحانیت، در تاریخ حوزههاست. اهداف قیام تنباکو، قیام مردم عراق، قیام شیخ محمد خیابانی، قیام مشروطیت، مبارزات شهید مدرس، قیام فدائیان اسلام، قیام آیتالله کاشانی و… را انقلاب اسلامی به ثمر نشاند و آرزوهای عالمان مبارز و مجاهد را عملی کرد. امام خمینى; در این باره با تجلیل از اقدام باشکوه عالمان مبارز نکات قابلتوجهی دارند. همچنین انقلاب سبب شد قیامهای متعدد به رهبری روحانیت ادامه یابد؛ مصداق بارز آن قیام مردم فلسطین به رهبری روحانیت و قیامها و نهضتهای دیگر در کشورهای اسلامی به رهبری روحانیت است.
- گسترش حوزهای علمیه در خارج
از جمله برکات انقلاب، گسترش حوزههای علمیه در خارج از کشور است که قبلاً بسیار کم بود. راهاندازی جامعة المصطفی العالمیه به همین منظور صورت گرفت. هماکنون بیش از 25 هزار طلبۀ غیرایرانی در حوزههای علمیۀ نقاط مختلف کشور مشغول تحصیل هستند. به نسبت افزایش طلاب، افزایش مدارس نیز در داخل و خارج کشور افزایش یافته است. شکوفایی استعدادهای درخشان حوزههای علمیۀ معاصر در خارج از کشور نمونهای از تأثیرگذاری انقلاب اسلامی در ایران است؛ برای نمونه میتوان از شیخ عبدالله دهدوه در بلژیک، شیخ زکزاکی در نیجریه، شیخ عیسی قاسم در بحرین، سیدحسن نصرالله در لبنان و شیخ نمر و شیخ محمد علی العمری در عربستان یاد کرد که همه تحصیلکرده حوزههای علمیۀ ایران و عراق هستند.
جامعة المصطفی العالمیه در سال ۱۳۸۶ش با تلفیق «سازمان حوزهها و مدارس علمیۀ خارج از کشور» و «مرکز جهانی علوم اسلامی» با دستور رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای تشکیل شده و رویکرد آن آموزشی، پژوهشی و تربیتی است. جامعة المصطفی دارای ۱۷۰ واحد تابعه است و در ۶۰ کشور واحد آموزشی دارد. بنا به اعلام جامعة المصطفی تعداد ۵۰۰۰۰ نفر در این مرکز مشغول به تحصیل بوده است که تعداد ۲۵۰۰۰ نفر فارغالتحصیل شدهاند. مرکز توسط هیأت امنا و زیر نظر دفتر رهبری اداره میشود.
1ـ جذب و تربیت مبلغان موفق بینالمللی
از برکات انقلاب اسلامی به حوزههای علمیه، آشنایی مشتاقان معارف اهلبیت: و جذب آنان در حوزۀ علمیه و سپس تأثیرگذار بودن آنان در کشورشان بوده است که به نمونههایی اشاره میشود:
ـ شهید عبدالله دَهْدوه
از روحانیان و مبلغان شیعه در بلژیک بوده است. او تحت تأثیر معارف اهلبیت: شیعه شد و پس از تحصیل در حوزۀ علمیۀ قم، در بلژیک با راهاندازی مرکز اسلامی و مسجد امام رضا7 در شهر بروکسل تبلیغات گستردهای را آغاز کرد.
ـ ابراهیم زَکزاکی
زکزاکی از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، برای تحصیل علوم دینی وارد حوزۀ علمیۀ قم شد و پس از دیدار با امام خمینی; شیعه شد. وی با تأسیس جنبش اسلامی نیجریه، سیصد مدرسۀ اسلامی در نیجریه و کشورهای همسایۀ آن و مؤسسات خیریهای تأسیس کرد.
ـ شیخ عیسی احمد قاسم
این عالم برجسته، سابقۀ تحصیل در حوزۀ علمیۀ قم و نجف را دارد و مدتی عضو مجلس قانونگذاری و مجلس ملی بحرین بوده است. او هماکنون رهبر معنوی قیام مردم بحرین شناخته میشود و عضو شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت است.
ـ شهید نمر باقر النمر
شهید نمر باقر النمر مشهور به شیخ نمر (۱۳۳۸ـ۱۳۹۴ش) روحانی شیعه اهل عربستان که با حکم دادگاه سعودی به شهادت رسید. وی تحصیلات دینی خود را در حوزههای علمیۀ ایران و سوریه تکمیل کرد و پس از بازگشت به عربستان به فعالیتهای دینی، اجتماعی و سیاسی پرداخت.
ـ شیخ علی سلمان
شیخ علی سلمان عالم دینی و شیعه مذهب بحرینی است که در ۳۰ اکتبر 1965 در بحرین متولد شد. وی از مخالفان نظام کشور بحرین و رهبر جمعیت وفاق ملی اسلامی بحرین و از رهبران اپوزیسیون شیعه آن کشور است. او تحصیلکرده حوزۀ علمیۀ قم است.
2ـ جذب مستبصران و هدایتیافتگان
در سایۀ انقلاب اسلامی افراد زیادی آگاه شده، به مذهب تشیع گرایش پیدا کردند، و جذب حوزههای علمیه شدند. آنان بعد از تکمیل تحصیلات خود به منطقۀ خویش بازگشته و مؤثرترین حرکات را انجام دادهاند. برخی دیگر نیز بدون تحصیل در حوزۀ علمیه، از برکت انقلاب اسلامی مستقیماً بهره برده و بیدار شدهاند.
مواردی را برای نمونه یادآور میشویم:
دکتر عصام یحیی عماد؛ شهید علامه دکتر محمد حسن شحّاته؛ ابراهیم زَکزاکی ؛ عالم فلسطینی شیخ محمد عبدالعال؛ رهبر فلسطینی محمد شحّاده؛ طبیب فلسطینی اسعد وحید قاسم؛ سید یاسین معیوف البدرى نویسندۀ اهل سوریه ؛ صائب عبدالحمید نویسندۀ معاصر؛ شیخ محمود ابوریه دانشمند و نویسند؛ مصرى که داراى کتابها و نوآورىهاى فراوانى است از جمله «اضواء على السنة المحمدیة» و کتاب «ابوهریرة شیخ المضیرة»؛ سید ادریس حسینى از مغرب عربى صاحب کتاب «لقد شیعنى الحسین» (بىشک حسین مرا شیعه گردانید)؛ دکتر حامد الگار (Hamid Algar) متولد ۱۹۴۰م، ۱۳۱۹ه.ش در انگلستان، استاد مطالعات اسلامی و زبان فارسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، به دنبال ایشان عدهای از دانشجویان و استادان آن دانشگاه نیز شیعه شدند ؛ مروان خلیفات از اردن نویسندۀ کتاب «و سوار بر کشتى شدم»؛ شریف محمد علی حیدره که هماکنون رهبر شیعیان سنگال است و کتاب وی به نام «آیا عاشورا روز جشن است یا روز اندوه» به زبان عربی و فرانسه چاپ شده است؛ و دهها مستبصر دیگر که نوشتاری مستقل میطلبد.
- نتیجهگیری
به برکت انقلاب اسلامی فعالیتهای حوزهها در بخشهای مختلف گسترش یافت و حوزههای علمیه، علاوه بر رصد نیازهای گوناگون جامعه، برای سازمانها و نهادهای مختلف مانند دانشگاه، قوۀ قضائیه، عقیدتی سیاسی نهادهای دولتی و نظامی کادرسازی کردهاند. افزون بر آن خدمات حوزه های علمیه در خارج از کشور، طی چهار دهه، بسیار چشمگیر و تأثیرگذار بوده است.
جمعه 97/11/26
راز ماندگاری انقلاب
انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب استثنائی و یک پدیدهی منحصر به فرد در قرن بیستم بود. «شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همهی انقلابها جدا است. هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزهی انقلاب و قیام.» (صحیفهی انقلاب، وصیتنامهی امام خمینی) تمایزی که آگاهی از آن کمک مؤثری در شناخت تواناییهای انقلاب اسلامی میکند و بهرهبرداری از آن در جهت اصلاحات اساسی در کشور دارای اهمیت بسیار است.
در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی و نزدیک شدن به ایامالله دهه مبارکه فجر، سامانه کوثربلاگ اقدام به برگزاری مسابقه وبلاگ نویسی با موضوع “راز ماندگاریانقلاب اسلامی ” کرده است.
…
محورهای پیشنهادی
نقش عوامل تأثیرگذار در ماندگاری انقلاب اسلامی
- روحانیت
- رسانه
- بانوان
- ساختار حقوقی و قانونی نظام
- مسئولان
- بصیرت و آگاهی
- علاقه تاریخی مردم برای ریشه کن کردن حکومت سلطه و رسیدن به آزادی - اقتصاد مقاومتی
و …
خطرات و موانع تداوم انقلاب اسلامی
- نفوذ دشمن
- استحاله فرهنگی و معنوی
- عملکرد مدیران و مسئولان
- جوسازی و انحراف افکار جامعه
و …
نحوه شرکت در فراخوان:
علاقه مندان می توانند مطالب خود را در دو قالب زیر تهیه و در این مسابقه ارائه دهند:
- پست های متناسب با وبلاگ و شبکه های اجتماعی (حداکثر 1000 کاراکتر معادل یک صفحه A4)
- مقاله (10 الی 15 صفحه) - متن چکیده یا بخشی از مقاله را داخل پست ارسال کرده و فایل کامل مقاله را به صورت لینک دانلود قرار دهید. (آموزش ویدیوی بارگذاری مقاله و فایل در وبلاگ)
جهت شرکت در هر دو بخش می بایست مطالب مورد نظر را در وبلاگ های خود با درج کلیدواژه “راز ماندگاری انقلاب” ارسال نمائید.
تذکر: در صورت عدم استفاده از کلیدواژه “راز ماندگاری انقلاب” در زمان انتشار پست، مطلب شما در مسابقه لحاظ نخواهد شد.
جوائز:
به 5 نفر از برگزیدگان در هر بخش جوائز ارزنده ای اهدا می شود.
مهلت شرکت در مسابقه:
تا 22 بهمن ماه 1397
جهت انتشار آسان و سریع مطالب خود در وبلاگ می توانید از نسخه موبایل کوثربلاگ نیز استفاده کنید:
جمعه 97/11/26
یکی از عناصر محوری در جریان شکل گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن و همچنین در تداوم آن جوانان بوده اند و نقش جوانان در شکل گیری انقلاب اسلامی و پس از آن در تداوم و پیگیری اهداف و ارزشهای آن قابل انکار نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از اروم نیوز، «در رژیم گذشته هم علی رغم سرکوب و فشار و گمراه سازی دستگاه های مختلف آن رژیم جبار، بالاخره دانشجویان در گرایش به اسلام و اوج اسلام طلبی و اسلام خواهی، کار خودشان را کردند و نقش خودشان را ایفا کردند».
نقش حرکت توده های مختلف مردم از جمله دانشجویان در پیروزی انقلاب اسلامی و پدید آمدن نقطه شروع حرکتی تمدن ساز و جهانی در همه ابعاد خود به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بر هیچ کس پوشیده نیست.
در این میان یکی از تشکیلاتی که با سازماندهی جوانان نقش بزرگی را در این زمینه ایفا می کردند تشکلات دانشجویی بود که همپای همه آحاد ملت در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نقش خود را ایفا کرد.
همسو بودن دانشجویان با تحولات جامعه ایران و حضورآنان در اکثر مراکز آموزش عالی به خصوص در سالهای آخر عمر حکومت پهلوی ما را به نقش و جایگاه دانشجویان در این انقلاب رهنمون می سازد که خواستار ایجاد دگرگونی های بنیادی اقتصادی ،سیاسی و ایدئولوژیک در نظام حکومتی پهلوی بودند.
شاید بتوان نمود مطالبه گری دانشجویان در جریان مبارزات مردمی قبل از انقلاب را در ایجاد مراکز، کانون هاو کتابخانه های اسلامی که نوعی بازگشت به ارزش های دینی بود جستجو کرد.
محققان روسی در مورد اهمیت نقش دانشجویان در انقلاب اسلامی اینگونه نوشته اند که بدون شک دانشجویان از پیشروها و یکی از نیروهای اصلی انقلاب به شمار می رفتند که دانشگاه های ایران را به مرکزی برای مبارزاتن انقلابی تبدیل کرده بودند.
اوج فعالیت های مذهبی دانشجویان طی سالهای 1352-1356 بوده است در شرایطی که رژیم سعی داشت دانشگاه را به محیطی فاقد انگیزه های مذهبی و اجتماعی تبدیل کند دانشجویان با تشکیل انجمن های اسلامی و ایجاد کتابخانه های اسلامی سعی در ترویج هرچه بیشتر اندیشه های مذهبی در دانشگاه داشتند.
نقش پیشرویی اجتماعی، یکی از کارکردهای ثانوی اما طبیعی دانشگاه هاست و به جرات میتوان گفت در جوامع و کشورهای گوناگون دانشگاه ها طلایه دار حرکت های پیشروانه، نوگرایانه، اصلاحی و یا انقلابی جوامع خود هستند.
در کشور ما نیز دانشجویان دانشگاههای کشور این نقش را در انقلاب اسلامی به بهترین نحو ایفا کردند و در جریان شکل گیری و اوج یابی نهضت اسلامی ایران، به شکل های گوناگون در آن سهیم شدند و نقش پیشروانه خود را ایفا کردند چنان که مقام معظم رهبری در سخنرانی در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران در آبان سال 66 نقش جنبش دانشجویی را در پیروزی انقلاب اسلامی اینگونه تشریح می نمایند: «در رژیم گذشته هم علی رغم سرکوب و فشار و گمراه سازی دستگاه های مختلف آن رژیم جبار، بالاخره دانشجویان در گرایش به اسلام و اوج اسلام طلبی و اسلام خواهی، کار خودشان را کردند و نقش خودشان را ایفا کردند».
فعالیت های انقلابی دانشجویی در زمان مبارزات انقلابی شامل طیف گسترده ای متشکل از حرکت های با قالب سیاسی چون تظاهرات، اعتصابات، تدوین و نشر اعلامیه های سیاسی و… تا حرکت هایی که ظاهر محض دینی داشت، اما گرایش های سیاسی را در بطن خود پیش می برد، چون تجمعات دینی و مذهبی که به اهداف و مقاصد دینی – سیاسی بود.
همراهی دانشجویان و تشکل های دانشجویی با روحانیت و حضرت امام با وجود فالیت گرههای مختلف چپ و راست و پیوستن به صف مبارزات مردمی نشان از درک و آگاهی بالای دانشجویان از روند مبارزات داشت به طوری که بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، در این خصوص فرمودند:جوانان دانشگاهی بودند که با قیام خود رژیم منحوس پهلوی را به عقب نشاندند و دست مفتخواران را قطع نمودند.
چیزی که مسلم است اگر جریان دانشجویی در کنار نهضت مردمی قرار نمی گرفت، بی تردید شکاف عظیمی در جبهه ملت رخ می داد و نهضت مردم مسلمان از مجموعه عظیم موثری که عنصر جوانی و تحصیلکردگی را با هم داشت، محروم می ماند.
اینک نیز پس از فروکش کردن لهیب و التهاب های مردمی، انتظار آن می رود که مجددا جریان دانشجویی بتواند نقش پیشگامی اجتماعی خود را ایفا کند و تاثیرگذاری خود را در گستره جامعه نشان دهد.
جمعه 97/11/26
عصر انقلاب اسلامی
هر سه عنصر در این انقلاب جمع بود. انقلابی بود با آن جهانبینی و تلقّی جدید از عالم و ارائهی حل مشکلات و آوردن سرفصلهای جدید در بینش و زندگی بشر؛ انقلابی بود با تخریب یک پایگاه عظیم و انقلابی بود با حوزهی نفوذ طبیعی بسیار وسیع که حدّاقلش دنیای اسلام است. بنابراین این انقلاب، یک انقلاب برجسته و شاخص بود. و من بر این اساس عرض میکنم:
ما این انقلاب را یک انقلاب تاریخی میدانیم، یعنی انقلابی است که تأثیراتش در تاریخ آیندهی دنیای اسلام، غیرقابل اجتناب است. نمیتوانند با آن کاری کنند.
تاریخ را براساس انقلابها میتوانیم طبقهبندی کنیم. هر حادثهی انقلابی و هر تحول انقلابی بزرگ، در هر مقطعی از تاریخ که اتفاق افتاده، یک عصر را بهدنبال خودش داشته است. حادثهی انقلاب فرانسه یک عصر را با ویژگیهای خودش، بهدنبال خودش آورد. همچنانیکه انقلاب سوسیالیستی در کشور روسیه، یک عصر را با ویژگیها و خصوصیات خودش بهدنبال خودش آورد؛ و
انقلاب اسلامی ایران، قطعاً آن انقلابی است که عصر تاریخ اسلام را یا «عصر انقلاب اسلامی» را بهدنبال خودش خواهد آورد. ملتهای مسلمان، تأثیرات عمیق و عظیمی را از این انقلاب پذیرفتند و گرفتند، و دلیل دشمنیهای بسیار خشن استکبار هم با این انقلاب، همین تأثیری بوده که در آینده دارد.
* عصر انقلاب اسلامی
* عصر انقلاب اسلامی
۱۳۹۶ / ۱۱ / ۱۱بخش سوم: پایبندی انقلاب اسلامی به اصول خود
* اصول انقلاب اسلامی و مخالفین
خیلی از انقلابها به اصول خودشان پایبند نمیمانند و در آن تجدیدنظر میکنند، فشارها آنها را به تجدیدنظر وادار میکند، اشتباهها آنها را به پس گرفتن برخی از اصول وادار میکند؛ در انقلابهای معاصر شاهدش بودیم. بعضی از انقلابها هم به اصول خودشان پایبند میمانند. اما آن انقلابهایی هم که اصول خودشان را حفظ میکنند، یا ادعا میکنند که حفظ کردند، این امتیاز را دارند که بخشی از قدرتهای جهان با آن اصول موافقند. فرض بفرمایید فلان کشور آمریکای مرکزی که تفکر مارکسیستی را مبنای یک انقلاب قرار داده و این انقلاب به پیروزی رسیده و آن تفکر را هم حفظ کرده، حالا به هر اندازه که حفظ کرده، حفظ اصولی که سرتاسر دنیای کمونیست و قدرت شوروی پشتیبان اوست و با او موافق است و بهخاطر آن، امتیاز به او میدهد؛ این کارِ خیلی دشواری نیست.
انقلاب اسلامی دارای اصولی بود که تمام قدرتمندان بزرگ عالم با این اصول مخالف بودند. یک اصل، اصل نه شرقی و نه غربی است؛
و این در حالی است که بلوک غرب و شرق، دنیا را بین خودشان به دو منطقهی نفوذ تقسیم کردند و حاضر نیستند خارج از این دو منطقهی نفوذ، کشوری را مشاهده کنند. حالا یک انقلابی میآید، یک کشوری را در یک منطقهی بسیار حساس و با یک وضعیت فوقالعاده مهم، از حوزهی نفوذ دو ابرقدرت خارج میکند. مسئله، مسئلهی کل قدرت استکباری جهانی است که یکپارچه میشوند و درمقابل این انقلاب میایستند. اصل نه شرقی و نه غربی ما، از این قبیل است.
اصل دینگرایی و ابتنای همهی امور در نظام بر دین، ازاینقبیل است. مردمی بودن انقلاب از این قبیل است. گرایش به وجود معنویت ازاینقبیل است. ارائهی نسخهی جدیدی برای عدالت اجتماعی ازاینقبیل است.
اینها چیزهایی است که هیچکدام از قدرتمندان بزرگ دنیا اینها را قبول ندارند و لِذا شاهد همدستی قدرتهای بزرگ جهانی علیه خودمان بودیم؛ بهصورت آشکار و پنهان، مستقیم و غیرمستقیم.